روحیه
پرسشگری به اتفاق تمامی دانشمندان و فیلسوفان عامل اصلی ترقی علوم در طول تاریخ بوده است. امروزه در جهان به این
مسئله در
باب علوم مختلفی توجه ویژه ای می شود تا جایی که در کنار هر علمی فلسفه ای شکل گرفته است که وظیفه بررسی مبادی و اهداف آن علم را دارد. در یک کلمه فلسفه نقش اول در جهت دهی و پرسشگری هر علمی را عهده دار شده است. اندیشمندان در مغرب زمین از دوره رنسانس به بعد با مرجعیت
دینی'>دینی'>دینی فاصله گرفته اند بدین خاطر که دین مسیح و سردمداران کلیسا به سختی با هر پرسشی مقابله می کرده اند. در نتیجه فیلسوفان آن سامان این شعار را سر دادند که عقل انسانی در هر چیزی معیاراست. سرانجام جریانی موسوم سکولاریسم به وجود آمد که خیلی محترمانه نسبتِ انسان اندیشمند غربی را با دین قطع کرد و اعلام داشت که هر کس مجازست هر دینی داشته باشد و از خود در باب دیگر عقاید نهایت تسامح را نشان دادند. بتدریج نیز با اکتشافات علمی متعدد موضع سکولاریسم تثبیت شد و تقربیا در همه جا نقش دین از بین رفت و تنها به لحاظ روانشناختی و جنبه های احساسی مورد نظر بوده است. حتی پیش از رنسانس که کلیسا دست بالا را در قدرت اجرایی داشت؛ فیلسوف متاله ای چون اگوستین از تبین عقلی دین مسیحیت عاجز ماند و اعلام داشت ایمان بیاورد تا بفهمید. در دوره جدید نیز فیلسوفانی چون هایدیگر و امثالهم
تفکر درون دینی را عملا غیرممکن دانسته اند به این دلیل که دین مسیح را از روحیه پرسشگری خالی دیده اند. در نتیجه بیان داشتند: کسی که متدین است نمی تواند در چارچوب دین به تعقل و پرسشگری بپردازد. در واقع موضوع دین ایمان است و ایمان به معنای تسلیم و عدم پرسش است. نیچه دیگر فیلسوف غربی نیز بیان داشته است که ارزش های اخلاقی مسیحی پشتو کرمانشاه و بیستون سرافراز...
ادامه مطلبما را در سایت کرمانشاه و بیستون سرافراز دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : seyedhassanphilosoph بازدید : 238 تاريخ : يکشنبه 19 تير 1401 ساعت: 5:31